از ابتدای سال1314، بحثهایی درباره ساخت ایرانی متجدد مطرح میشود و نخستین گامی که میتواند در چشم بنشیند و اقتدار شاه را به اثبات همگان برساند، برداشتن چادر و روسری از سر زنان است. تیر همین سال پس از صدور دستور پوشیدن لباس پهلوی و کلاه متحدالشکل برای مردان، مشهدیها نخستین گروهی هستند که این حکم زور را تاب نمیآورند و با تحصن در مسجد گوهرشاد، یکی از بزرگترین قیامهای مردمی را در تاریخ شهر و کشور ثبت میکنند.
پس از این، تا هفتماه بعد یعنی17دیماه، موضوع کشف حجاب با مخالفتهای بسیاری در کشور روبهرو میشود اما درنهایت رضاشاه آن را عملی کرده و با نام «روز آزادی زن» در تقویم ثبت میکند؛ روزی که از دهه30 همیشه با واکنشهایی از سوی زنان متدین مشهد روبهرو میشد اما در سال1356 سبب رقمخوردن نخستین حرکت علنی انقلابی در شهر میشود.
اگر اسناد تاریخى نبودند، باورش کمى سخت مىشد که در مشهد، این زنان بودهاند که پیش قدم شدهاند تا نخستین حرکت دستهجمعى انقلابى را رقم بزنند، آن هم پیش از اینکه مردى پا به میدان گذاشته باشد. این حرکت که در17 دى 1356رخ داد، آنقدر مهم بود که رهبر معظم انقلاب از آن با عنوان«آغاز انقلاب اسلامى در مشهد» یاد کردهاند.
ایشان دراینباره فرمودهاند: «آغاز انقلاب57، درواقع با آن تظاهرات بوده، حتی دو روز قبل از قیام 19دی قم صورت گرفت و عامل آن، زنان مسلمان مبارز بودند.»یکی از معروفترین شعارهای این تظاهرات این بوده است: «قسم به سید زنان فاطمه/ ندارم از کشتهشدن واهمه».
ماجرا از این قرار است که 17دی را تا سال56 بهخاطر کشف حجاب رضاخانی، روز «آزادی زن» میخواندهاند اما از این سال به بعد، ورق برگشت. در دیماه سرد و برفی این سال، قرار بود عدهای از زنان بیحجاب، مجسمه رضاخان را بهدلیل بنیانگذاشتن کشف حجاب گلباران کنند اما بانوان محجبه مشهد درحالیکه پردههایی در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود «ما زنان ایران این روز را روز شومی میدانیم» و «ما زنان مسلمان خراسان، آزادی خواهران دربند را خواهانیم» نخستین راهپیمایی انقلابی در مشهد را کلید زدند.
درواقع زنان سال 1356مشهد هنوز خاطرات مادرها و مادربزرگهایشان از سال1314 و شروع کشف حجاب رضاخانى را در یاد دارند. حتى برخیهایشان رنج سالها خانهنشینى را که حاصل این اتفاق بود، تحمل کردهاند.
شاید همین رنج هم آنان را در سوز زمستانى آن سال به خیابان میکشاند تا از خواستهشان که حفظ حجاب بود، بگویند. نویسنده کتاب«تقویم تاریخ خراسان» این رویداد را با این جملهها ثبت کرده است: «صبح امروز، زنان مسلمان در منزل آقای قمی اجتماع کرده، سپس با نظم خاصى به طرف حرم حرکت کردند. آنها ضمن استماع سخنرانى درباره تاریخچه 17دى و مسئله کشف حجاب رضاخانى، در پایان، قطعنامهای نیز صادر نمودند.»
اما رد پاى این ماجرا را میتوان در درج مقالههای ضدروحانیت یا بهتعبیر حکومت پهلوى «ارتجاع سیاه» در جراید دید. دستنشاندههای پهلوی روز17 دى 1356 مقالهاى با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم فردى با نام مستعار «احمد رشیدىمطلق» در روزنامه اطلاعات به چاپ رسانده و در آن بهطور آشکار به امامخمینى(ره) توهین کرده بودند.
پس از درج این مقاله، همه منتظر واکنش علما و روحانیون بودند اما زنان پیشدستی کردند و به خیابانها ریختند، آن هم در روزى که عدهای از زنان بدون حجاب به پاس آزادى حجاب و طبق سنتى چندساله، در میدان پهلوى جمع شده بودند وتاج گل، نثار مجسمه رضاشاه میکردند.
گویا در این روز حدود 120نفر از زنان مشهدى که بیشتر آنها دانشجویان مدارس علمیه مشهد بودند، در اعتراض به مراسم17 دى، در مسیر خیابانهاى خسروینو، شاهرضا و نادرى راهپیمایى کردند و از آنجا بهسمت میدان شاه رفتند. این گروه روى پارچهای که پیشاپیش اینها حمل میشد، نوشته بودند: «ما زنان مسلمان خراسان آزادى خواهران دربند را خواهانیم.»
گویا با نزدیکشدن این جمعیت به میدان پهلوى (شهدای فعلی) مأموران رژیم آنها را متوقف کرده، پساز تعقیب و گریز بسیار،17 نفرشان را در کوچه نو، جنب اداره ثبت، بازداشت میکنند.
فاطمه فکوریحیایى، همسر حیدر رحیمپورازغدى، در مصاحبهای که چندسال پیش با او انجام شد، چنین تعریف میکند: آن زمان شکل مبارزه، راهپیمایی و تظاهرات بود و جور دیگری نمیشد اعتراض خودمان را نشان دهیم. جو حاکم ما را خودبهخود به این سمت میکشید و اینطور نبود که به انتخاب خودمان باشد و هرطور دلمان خواست عمل کنیم.
در مشهد هر برنامهای که بود، رهبری آن بهعهده آقای خامنهای و شهیدهاشمینژاد بود و آنها خطدهی میکردند. اتفاقا در این راهپیمایی، خواهر آقای خامنهای هم حضور داشتند. تظاهرات را از حسینیه نخودبریزها آغاز کردیم. گروهى هم پوشیه زده بودیم تا شناسایى نشویم. به چهارراه نادرى که رسیدیم، ساواک یورش آورد و چند نفر را دستگیر کرد. یورش که آغاز شد، به داخل کوچهای پیچیدم و چادر سیاهم را با یک چادر رنگى که همیشه براى همین مواقع همراهم بود، عوض کردم.
البته این را بگویم روز سختی بود و وحشت دستگیری در همه آن ساعتها همراهمان بود. اگر زندانی میشدیم، دشمن در زندان حلوا خیرات نمیکرد اما ما حاضر بودیم جان را فدای اسلام کنیم.
روایت فاطمه اعتمادى، یکى دیگر از شرکتکنندگان در این تجمع، نیز از نخستین راهپیمایى زنان در مشهد چنین است: هوا سرد بود. برف هم میآمد. من و یکى از خانمها صبح زود پرچم برداشتیم و رفتیم جلو کوچه چهارباغ ایستادیم. خانمهایى که میآمدند و عبور میکردند، متوجه میشدند که راهپیمایى است و به ما ملحق میشدند. 15نفر که شدیم، آهستهآهسته حرکت کردیم و پرچمى را که روى آن نوشته بود «ما زنان ایران این روز را روز شومى میدانیم» باز کردیم.
زیاد طول نکشید که جمعیتمان به200 نفر یا بیشتر رسید. نزدیک بازار سرپوشیده بودیم که از دور دیدم خودروهاى ارتشى به سمتمان میآیند. به آن خانمهایى که قرار بود در میدان شاه گل نثار مجسمه کنند، خبر رسانده بودند خانمهاى محجبه دارند با چوب و چماق نزدیک میشوند. آنها هم ترسیده و گفته بودند ما از اتوبوس پیاده نمىشویم و از آقایى که همراهیشان میکرده، خواسته بودند تاجگلها را ببرند. نزدیک چهارراه خسروى که رسیدیم، دیدم نیروهاى نظامى پیاده شدند.
خانمها همانطور جلو میرفتند. من هم داخل جمعیت بودم. تعدادى از زنها را گرفتند. آنها داد مىزدند «مردم! دست از استقامت برندارید!» دستگیرشدهها را انداختند داخل خودرو. از آن جمعیت، یکى دو نفر «مرگ بر شاه» میگفتند. همین سبب شد مأموران بهسمت تظاهرکنندگان حمله کنند و زنها را با باتوم بزنند.
کارشناسان معتقدند پس از این واقعه، جو خفقانى که از15 خرداد سال 1342در مشهد حاکم بود، ناگهان شکست. آتش انقلاب در دل مردان روشن شد و افرادى که تا پیش از این، دچار تردید یا ترس از مبارزه آشکار با رژیم بودند، جسارت پیدا کردند و تن به جریان جارى انقلاب سپردند.
زن غربی با ورود در منجلاب فساد، دستاوردش نابودی خانواده بود. اینجور نبود که زن با برداشتن حجاب در میدان علم یا در میدان سیاست یا در میدان فعالیتهای اجتماعی پیشرفت کند؛ همهی اینها با حفظ حجاب و عفت ممکن بود و ما در نظام اسلامی این را تجربه کردیم. برداشتن حجاب، مقدمهای برای برداشتن عفت بود؛ برای برداشتن حیا در جامعهی اسلامی بود؛ برای سرگرم کردن مردم به عامل بسیار قوی و نیرومند جنسی بود؛ برای اینکه از همهی کارهای دیگر بمانند؛ و یک مدتی هم موفق شدند، اما ایمان عمیق ملت ایران نگذاشت.
زنهای مسلمان ما با وجود سختگیریها در طول زمان، در مقابل این فشار سرکوبگر مقاومت کردند؛ بعد از رفتن رضاخان به نحوی، در زمان خود او به نحوی، در طول دوران بقیهی طاغوت هم به نحوی. لذا در همان دیماه ۱۳۵۶، روز هفدهم دیماه در مشهد، یک اجتماع عظیمی، تظاهراتی از زنان مسلمان با شعار «حفظ حجاب» راه افتاد. ما آنوقت در تبعید بودیم؛ خبر آن را شنیدیم که زنان مؤمن و مسلمان و شجاع یک چنین حرکتی را به راه انداختند.
این، گوشهای از فجایع رژیم طاغوت بود؛ نابود کردن آرمانهای دینی، ارزشهای اخلاقی، پیشرفتهای اقتصادی، عزت بینالمللی و خلاصه بر باد دادن سرمایههای یک ملت جزو کارهایی بود که آن رژیم طاغوت و سیاهکار انجام داد.
بیانات رهبر معظم انقلاب 19/۱۰/1386